- ۹ نظر
- ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۲۲
سلام. إن شاء الّه از فردا، با مطالب جدید و متفاوت در خدمتتان هستم.
حتما نظراتتون را برای بهبود کار، مطرح کنید.
به یاد داریم که بعد از بررسی و نقدهای کارشناسان دلسوز در رابطه با اشکالات فنی و حقوقی و امنیتی توافق هسته ای دولت با دول غربی، هاشمی رفسنجانی در اظهاراتی به منتقدان توافق هسته ای گفت:
" دلواپسان با صهیونیستها همنوا شدهاند".
زمان گذشت، کار حتی به چند ماه هم نکشید که
هاشمی رفسنجانی در 9 آبان ماه در مصاحبه با سایت امید هستهای گفت:
«در سال ۶۱ ذهنیت ما این بود که باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم، ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورتی پیدا کند و یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است.»
این اظهارات رفسنجانی با استقبال و ذوق زدگی فراوان رسانه ها و مقامات اسراییلی مواجه شد و به گفته آنها حقانیت اتهامات آنها علیه برنامه صلح آمیز ایران با این اظهاراتِ یک رییس جمهور سابقِ ایران، تایید شد.
حال سوال این است که با بیانِ این خاطراتِ مخدوش توسط ایشان، چه کسی با صهیونیستها همنوا شده است؟!!!
ما آیههای عصر خسرانیم
معجونی از تردید و ایمانیم
عهد الست از یادمان رفتهست
ما اهل نسیانیم، انسانیم
تبعیدمان کردهست اقیانوس
امواج سرگردان طغیانیم
عالم همه آیات توحید است
با اینهمه، ما بندۀ نانیم
هم همچنان دلتنگ فردوسیم
هم در صف گندم، فراوانیم
ما آتشیم و عمر ما هیزم
از خاطرات خود گریزانیم
ای آه! اگر سوی خدا رفتی
با او بگو که ما پشیمانیم
میلاد عرفانپور
إن شاء الله از این به بعد مطلب "برای پسرم" در صفحه ای مستقل از دیگر مطالب، با همین عنوان در کنار منوی "درباره من" منتشر میشود.
شروع ماجرا
کاملا اتفاقی در راهروی سازمان ملل ظریف با رئیس جمهور آمریکا دست می دهد، کاری که خلاف قوانین جمهوری اسلامی در زمینه دیپلماتیک است. عده ای مخالفت می کنند، عده ای هم ککشان نمی گزد.
زمینه اش را البته هاشمی رفسنجانی چند ماه قبل فراهم کرده بود و با شور و شعف اعلام کرده بود که تابوی رابطه با آمریکا شکسته شده است.
کم کم تر زمزمه ها بلند شد که میشود با آمریکا در زمینه های دیگر رابطه داشت، سخنانی که این بار از دهان مبارک رئیس جمهور مطرح شد، دستان ظریف تثبیت آن حرف های غیر اتفاقی بود.
اتفاقی یا غیراتفاقی؟؟
اولش گفتند اتفاقی بودف نمیخواستیم دست بدهیم ، در رودربایستی افتادیم، اتفاقی در مسیرشان افتادیم، یعنی سیاستی که نزدیک چهل سال از آن صیانت شد، کاملا اتفاقی توسط یک دیپلمات اتفاقی تر بر باد رفت.
بعد هم خودشان گفتند ظریف مرد میدان مبارزه است و افسر است و مجاهد است و این حرف ها، مجاهدی که به سادگی و کاملا اتفاقی با دشمن دست میدهد، برای دادن امتیازهای بیشتر.
اسب تروای آمریکایی ها در تهران
کم کم ردپای اسب تروا در تهران دیده شد، رستوران های مک دونالد که سمبل زندگی آمریکایی است، اولش به سادگی سس اش آمد و اولین تحریمی که برداشته شد تحریم نوشابه بود، و این نهایت دلسوزی آمریکایی ها برای جوانان ماست که سال ها بیماران مظلوم کشور را در تحریمی از دارو فرو برده اند و تا دم تیغ مرگ برده اند.
مذاکره ای که روحانی دوست داشت امام حسین کند
روحانی خیلی دوست داشت امام حسین معامله کند، برای همین عتاب و خطاب های امام حسین به عمرسعد را شوق امام حسین برای مذاکره با یزیدیان معرفی کرد تا کربلا به جای درس جهاد درس مسامحه و به جای امر به معروف درس معامله داشته باشد.
پناهیان روضه خواند، نقویان دردش گرفت
بعد از شب عاشورا در مراسم روضه امام حسین علیه السلام، حجت الاسلام پناهیان روضه خواند اما آن کسی که بیشتر از همه دردش گرفت، نقویان بود، تا جایی که برای دفاع از کار اتفاقی ظریف، امام حسین را پای میز مذاکره نشاند و از علاقه امام حسین برای دست دادن با عمرسعد صحبت کرد.
اوج قداستی که برای امام حسین قائل بود خرج کردنش برای کار کاملا اتفاقی ظریف بود.
بیرون افتادن این سخنان از زبان نقویان بابی جدید در روضه و تاریخ کربلا بود که تا به حال از زبان کسی شنیده نشده بود ولی نقویان نشان داد برای بیان آنچه در کربلا گذشت به تاریخ و تاریخ شناسی نیازی نیست، فقط کافیست علاقه مندان به عمرسعد دست بدهند تا آخوندهای درباری برایشان حدیث و روایت بسازند.
راستی فکر نمی کردم روضه ها روزی دماغ کسی مثل نقویان را بسوزاند و از شنیدن دلاوری های ابالفضل(ع) این همه نگران شوند.
تمام متن نوشته سید مجید کریمی است : http://www.seyyedkarimi.ir- s.majid.karimi@gmail.com
پی نوشت:
در راستای عمل به این معروف، سه شنبه هفته گذشته اینجانب مفتخر به کسب نشان پدر! شدم و از این بابت خدای منان را شاکرم.
اما کمی با اعمال شاقه! چون تقریبا از هفته قبل بیشتر شبها نهایتا 3 ساعت خوابیدیم و در طول روز مشغول رسیدگی به محمد حسن (پسرم) هستیم.
نگاه به ساعت که می کنیم، وقت به ما بدهکار می شود.
مطلب بالا را هم از وبلاگ http://yavashaki00.mihanblog.com کپی کردم.
علت بموقع ننوشتن ادامه مطلب سبک زندگی اسلامی-ایرانی هم همینه. دعام کنید از عهده مسئولیت پدر بودن بر بیام.
کوچه های شهر پر از دود است
دود سیگار هم همراه فراورده های نفتی نیم سوخته در موتورهای آخرالزمان؛ چند سلول باقیمانده مغزم را نیز، بی سر و صدا می کُشد.
در کوچه پس کوچه های مه آلود و تاریک شهر،
عشق؛
تک تک کوچه ها را به دنبال یک گلفروش،
یکه و تنها
گشت.
اما آنها که روزی گلفروش بودند هم،
امروز
بر درِ خانه مرد یهودی، دلار می فروشند.
پی نوشت: چهره بعضی افراد! در تصاویر، شطرنجی شده تا یه وقت کسی آنها را نشناسد و با متن تطبیق ندهد!
(اشاره به جمله آقای لاریجانی در جلسه رأی گیری برای برجام که با رای گیری علنی نمایندگان که اسم موافقین برجام مشخص باشد، مخالفت کردند. با این استدلال که یه وقت روزنامه ها اسمشان را چاپ می کنند و شناخته می شوند!)